سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوباره تنها شده ام،

دوباره دلم هوای تو را کرده

خودکارم را از ابر پر می کنم

و برایت از باران می نویسم.
به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم

دوباره می خواهم به سوی تو بیایم

تو را کجا می توان دید؟


در آواز شب آویز های عاشق؟
در چشمان یک عاشق مضطرب؟
در سلام کودکی که تازه واژه را آموخته؟
دلم می خواهد وقتی باغها بیدارند،برای تو نامه بنویسم

و تو نامه هایم را بخوانی

و جواب آنها را به نشانی همه ی غریبان جهان بفرستی

ای کاش می توانستم تنهاییم را برای تو معنا کنم

و از گوشه های افق برایت آواز
بخوانم

 

کاش می توانستم همیشه از تو بنویسم
می ترسم روزی نتوانم بنویسم

و دفترهایم خالی بمانند

 و حرفهای ناگفته ام هرگز به دنیا نیایند
می ترسم نتوانم بنویسم

و کسی ادامه ی سرود قلبم را نشنود

می ترسم نتوانم بنویسم

وآخرین نامه ام در سکوتی محض بمیرد

وتازه ترین شعرم به تو
هدیه نشود

 

دوباره شب،دوباره طپش این دل بی قرارم

دوباره سایه ی حرف های تو

که روی دیوار روبرو می افتد
دلم می خواهد همه ی دیوارها پنجره شوند

 و من تو را میان چشمهایم بنشانم

دوباره شب ،دوباره تنهایی

و دوباره خودکاری که با همه ی ابر های عالم

پر نمی شود

 

دوباره شب،دوباره یاد تو

که این دل بی قرار را بیدار نگه داشته

دوباره شب،دوباره تنهایی،دوباره سکوت،

دوباره من و یک دنیا خاطره...






تاریخ : پنج شنبه 88/5/22 | 2:44 عصر | نویسنده : کوروش | نظرات ()

وقتی دستانت در دستان من است
گویی تمام بهشت از آن من است
وقتی که تو با منی ،
چشمانم می تواند پناهگاهی در قلبت پیدا کند
به نزدیکی رایحه ی خوش به نفس
به نزدیکی زمزمه ای بر روی لب
به نزدیکی چرخش فکرها
به نزدیکی بازوهای در آغوش هم رفته
همانقدر که رویاهایم به من نزدیکند
به همان اندازه به من نزدیک شو،

ای همراه زندگی من


زمانی که تو با منی دنیا هیچ است

بگذار تا عشقت مرا فنا کند
زمانی که دستانت در دستان من است
تمام بهشت از آن من است
بگذار که،امروز گریه کنم

بگذار که چشمانم متورم شوند
مرا در آغوش بگیر

و بگذار که تورا با اشک هایم غرق کنم
دریایی که در سینه ی من حبس شده

فوران خواهد کرد
و درد بسیار آن

 در زیرپای تو از بین خواهد رفت


همان قدر که رازهایم به قلبم نزدیک هستند

همان قدر که قطره های باران به ابر نزدیکند
همان قدر که ماه به شب نزدیک است
به همان نزدیکی که سرمه به چشم نزدیک است

همان اندازه که موج ها به دریا نزدیک هستند
همان اندازه نزدیک من بمان ،

ای همراه زندگی من


زمانی که دستانت در دستان من هستند

گویی تمام بهشت از آن من است
زمانی نفس هایم هنوز کامل نشده بود
طپش قلبم کامل نبود
من نیزکامل نبودم
اما حالا که ماه در آسمان کامل است
ما کاملاٌ ساخته شده ایم

زمانی که دستانت در دستان من است
گویی تمام بهشت از آن من است

این ترانه زیبایی ازیک فیلم هندی دانلود کنید

دانلود

 






تاریخ : سه شنبه 88/5/20 | 6:29 صبح | نویسنده : کوروش | نظرات ()

نگاه گستاخ و خیره ام را ببخش
زمانی که به توچشم می دوزم

هر چه راکه باید به تو بگویم

با نگاهم خواهم گفت
اگر نگاهم شرمناک است

مرا ببخش

زمانی که بعد از نگاه خیره ام

به پایین می نگری

میتوانم به تو نگاه کنم

و آنچه راکه میخواهم بگویم
نگاه گستاخ و خیره ام را ببخش
من می خواهم

تو را از چشمان ماه و خورشید هم دور نگاه دارم
بیا و بگذار تو را در چشمانم پنهان کنم
این پرواز خیالم

و اوج گرفتن رویاهایم است

مرا ببخش

در هر لحظه به تو فکرمی کنم

وحتی زمانی که در میان مردم هستم

خیال تو
تمام هوش و حواس مرا با خود می برد

وقتی خجالت وشرم وحیایت رامی بینم

مرا ببخش

زندگی من برای همیشه متعلق به تو خواهد بود
قلبم فقط عاشق تو خواهد بود

و فقط به یاد تو خواهد تپید

برای همیشه تو را می خواهم
قلب من ساده و بی تجربه است

مرا ببخش

قلبم به من بی توجه است

و در حال ادامه رویاهای خود است
قلبم را به دام انداختی
نگاه گستاخم را ببخش
نگاه شرمناک  مرا ببخش

 ***






تاریخ : یکشنبه 88/5/11 | 8:52 عصر | نویسنده : کوروش | نظرات ()
صفحه اصلی        
.: M a h S k i n:.